به کارگردانی پژمان آقایی
نمایش «تکه های سنگین سرب» در هرسین روی صحنه رفت
نمایش "تکههای سنگین سرب" به قلم ایوب آقاخانی، منظر دیگری از زندگی شهید چمران و بیانگر داستان عاشقانهی او و همسر لبنانیاش "غاده" است
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در کرمانشاه؛ نمایش «تکه های سنگین سرب» به کارگردانی پژمان آقایی در شهرستان هرسین به روی صحنه رفت.
این نمایش که کاری از گروه تئاتر شیرز هرسین به سرپرستی نعمت الله اسدی مرام است، از تاریخ هفدهم لغایت بیست و ششم مهرماه در سالن آمفی تئاتر هرسین به اجرا ادامه خواهد داد.
نمایش "تکههای سنگین سرب" به قلم ایوب آقاخانی، منظر دیگری از زندگی شهید چمران و بیانگر داستان عاشقانهی او و همسر لبنانیاش "غاده" است
شهید مصطفی چمران ساوهای معروف به مصطفی چمران متولد ۱۰ مهر ۱۳۱۱ در شهر تهران است. فرماندهی منطقی و عالم در جنگ تحمیلی که علاوه از تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا و یادگیری آموزشهای نظامی در مصر، بخشی از عمر خود را به پای تحصیل در علم فیزیک و الکترومکانیک صرف کرد.
چمران در کنار دانشجوی توانا و موفق بودن، در صحنههای سیاسی نیز حضور یافته و فعالیتهای خود علیه رژیم پهلوی را در دوران تحصیل در دل خاک آمریکا آغاز کرده بود. به طوری که حتی دولت شاهنشاهی در آن دوران، بورسیه تحصیلی او را قطع کرد.
شاید اغلب افرادی که پس از او به دنیا آمدهاند، تنها نام و البته بخش سرسختانه و فرمانده جنگی بودن او را تا حدی شناخته باشند، در حالی که ورای زندگی جنگی چمران، عاشقانههایی نهفته است که در نمایش تکههای سنگین سرب میتوان آنها را لمس کرد.
چمران دو بار ازدواج کرد که همسر اول او یک بانوی مسلمان آمریکایی بود که چمران پس از ازدواج، او را پروانه صدا میکرد. او از این ازدواج صاحب چهار فرزند، یک دختر و سه پسر شد که دلباخته و وابسته تک تک فرزندان خود به خصوص پسر کوچک خود، جمال بود.
این مبارز عالم پس از مهاجرت به لبنان و ملحق شدن به امام موسی صدر و مبارزه در جبهه، دیگر نتوانست فرزندانش را ببیند و در این دوران دوری، جمال چمران در همان سن کودکی، جان خود را در اثر غرق شدن در استخر از دست داد.
در این نمایش، آه سوزناک پدر بر سر فراغ و جدایی فرزندان خود را میتوان حس کرد که چگونه حتی در رویاهایش، اشک بر سر نجات فرزند کوچک خود میریزد و شعرهایی که در وصف فرزند از دست رفته میسراید.
این نمایش همچنین داستان آشنایی چمران با "غاده جابر" همسر دومش در لبنان را روایت میکند که چگونه در میان آتش و خمپارههای اوضاع نابسامان، نور عشق یک شمع در قلبهایشان روشن میشود.
چمران رفتن به لبنان و سپس بازگشت به ایران را تنها بر حسب وظیفه شناسی خود میداند. این انسان وظیفه شناس حقی که بر گردن خود بوده را با جانبداریها و فداکاریهایش در جبهه مقاومت و دفاع مقدسی ادا کرده و در نهایت در سال ۱۳۶۰ با اصابت خمپارهای در منطقه دهلاویه به شهادت رسیده است.
محسن یارمحمدی و محنا عبدلی در این نمایش به عنوان بازیگر هنرنمایی میکنند. (منشی صحنه) محمد مهدی نجفی، (دستیار کارگردان) محسن یارمحمدی، (طراح صحنه) الهه نجفی، (طراح نور) محراب علیرضا پوری، (گریم) فاطمه اسدی مرام، (طراح لباس) فائزه سلطانیان، (طراح پوستر) محمد تاجدینی، (عکاس و فیلمبردار) سید امیر حسینی کیا، (موسیقی) جبار نظری