در حال بارگذاری ...
...

محسن سالاری بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر :

تئاتر کرمانشاه از توانمندترین تئاترهای ایران است

محسن سالاری نویسنده، بازیگر و کارگردان کرمانشاهی است که چند سالی ست که به پایتخت مهاجرت کرده و پس از بازی در چندین تئاتر، اکنون مجری برنامه اورست شبکه سوم سیما می باشد.

به گزارش تئاتر کرمانشاه، محسن سالاری از هنرمندان تئاتر کرمانشاه چند سالی ست بنا به دلایلی به تهران مهاجرت کرده است. وی در چندین تئاتر ایفای نقش کرده است و اکنون مجری برنامه اورست شبکه سوم سیما می باشد. در ادامه مصاحبه ای با این هنرمند را می خوانیم

*در ابتدا به جهت آشنایی بیشتر بیوگرافی از خودتان بفرمایید؟

من محسن سالاری متولد سال ۱۳۶۱ کرمانشاه از سال ۱۳۷۵ تئاتر را شروع کردم دانش آموخته رشته عکاسی و بازیگری در دانشگاه هستم در بیش از ۴۰ نمایش، چندین اثر تلویزیونی سینمایی و فیلم کوتاه بازی کردم و همچنین نگارش چندین فیلمنامه و نمایشنامه که دو اثر در حال چاپ است و کارگردانی چند نمایش کودک و بزرگسال. گوینده برنامه مسابقه آشپزی دستپخت از شبکه یک و مجری برنامه اورست از شبکه ۳ هستم.

*چطور شد که وارد تئاتر شدید؟

در دوران دبیرستان که در دبیرستان رازی کرمانشاه عضو گروه موسیقی مدرسه بودم توسط دوست عزیزم رضا شهبازی به تئاتر دانش‌آموزی دعوت شدم. تا آن روز هیچ اطلاعاتی در مورد تئاتر نداشتم با راهنمایی های رضا نمایش را آغاز کردم و بعد از آن به واسطه شهریار ارجمندی با مطالعه تئاتری آشنا شدم که مجموعه‌ای از آثار فاخر ادبیات نمایشی را به من داد که مطالعه کنم و همین دو اتفاق باعث شد که موسیقی بخش دوم زندگی ام شود و تئاتر بخش اول. از آن روز تا الان در خدمت تئاتر هستم.

*زمینه اصلی فعالیت هنریتان چیست؟

در اصل رشته اصلی فعالیت هنری من بازیگری است ولی به فراخور زمان چون علاقه داشتم ،کارهای دیگه ای از جمله گویندگی و عکاسی که رشته ی دانشگاهی ام بود و دوبله، دستیاری کارگردان، نویسندگی و کارگردانی را هم انجام دادم و بخشی هم از این تجربه ها به اقتضای شرایط بوده مثلاً در مجموعه دستپخت برای گویندگی رفته بودم ولی رفته رفته سرپرست گروه کارگردانی مجموعه دستپخت هم شدم.

*تا بحال عنوان و جایزه ای هم کسب کردید؟

 خوب به فراخور زمان زیادی که در این هنر بودم و مشغول فعالیت، جوایز زیادی را گرفتم و جوایز زیادی را هم نگرفتم اما از جشنواره های استانی، منطقه‌ای، سراسری، جشنواره های بین المللی داخلی و خارجی خوشبختانه توانستم جوایزی را بگیرم که شاید برگی باشد بر افتخارات شهرم.

*ارزیابی شما از وضعیت نمایش و تئاتر در کرمانشاه چیست؟

 اگر بی تعارف بخواهم در این رابطه حرف بزنم باید بگم که تئاتر کرمانشاه یکی از با پتانسیل ترین تئاتر های ایران است و این یک ادعای کذب و یا از سر خوشی نیست شما اگر به تئاتر تهران دقت کنید میبینید که تئاتر های کرمانشاه در تهران بسیار خوشنام و کار بلد هستند و در خود کرمانشاه اساتیدی وجود دارند که در زمینه های تئوری و عملی بسیار کارآزموده کاربلد باسابقه و با دانش هستند و همچنین جوان های تئاتر کرمانشاه هر بار که در جشنواره های تئاتری خارج از استان شرکت کردند نام نیکی را از خودشان به یادگار گذاشتند و این ها کاملا مستند هستند.  ولی متاسفانه بودجه اندک تئاتر استان و عدم مدیریتش از طرف سازمان های مربوطه همیشه باعث شده که اجرای تئاتر در کرمانشاه با رنج فراوان و در بسیاری از مواقع در نطفه خاموش شود ‏و نتواند برای خودش در بسیاری از موارد  احقاق حق کند اما شما هر جای ایران که بروید و در بین تئاتری هاش از تئاتر کرمانشاه بپرسید بی شک نام چند استاد و چندتا تئاتری جوان کرمانشاه رو به زبان خواهند آورد تئاتر کرمانشاه جایگاه بسیار بالایی باید داشته باشد اما به واسطه این محرومیت ها خیلی وقت ها مغموم و مهجور مانده است.

*خاطره ای از دوران کار در کرمانشاه را بگویید؟

متاسفانه از آنجایی که ذهن خاطره پردازی ندارم چیز زیادی ندارم که بگم ولی می توانم به اولین فعالیت های تئاتری بپردازم اولین اجرای حرفه ای که نمایش بازرس اثر نیکلای گوگول به کارگردانی استادم که به تازگی مرحوم شدن عباس بنی عامریان بپردازم که یک سال تمرین ادامه داشت و من تنها یک دیالوگ در نمایش داشتم و شب اول اجرا همان یک دیالوگ را هم خراب کردم،  واینجا شاید جا داشته باشه یادی بکنم از استاد عزیز و گرانقدر م که هر چه از تئاتر و رفتار هنری حرفه ای در تئاتر دارم از این استاد بزرگم یعنی استاد بهمن مرتضوی هست  می توام صدها خاطره بگویم که تمام آنها فقط برمیگردد به آموزه های استاد مرتضوی که رفتار حرفه ای و جسارت را درمن و باقی دوستان جوانم در درون گروه بارور کرد.

*به نظر شما راهکار حل مشکلات تئاتر کرمانشاه چیست؟

 بله مشکلات در تئاتر کرمانشاه هم وجود دارد ما اگر بخواهیم رفع‌مشکل بکنیم از تئاتر کرمانشاه باید در درجه اول مشکل بودجه تئاتر استان را حل کنیم بی شک به واسطه حل این مشکل آموزش پیشرفت خواهد کرد اجرای تئاتر کم دغدغه تر خواهد شد تبلیغات تئاتر گسترده تر خواهد شد و همین اتفاقات خود به خود باعث رفع مشکلات اندک تئاتر کرمانشاه خواهد شد، امروزه در تئاتر کرمانشاه مشکل اصلی نبود بودجه کافی است که تئاتر کرمانشاه بتواند خودش را به مردم شهر معرفی کند و بعد از آن  روی پای خودش بایستد تا زمانی که این مشکل حل نشود مسلماً تئاتر کرمانشاه یک اثر هنری در بین هنرمندان باقی خواهد ماند و همین اتفاق باعث سرخوردگی اهالی هنر خواهد شد و این تنها در مورد تئاتر نیست باقی هنرهای کرمانشاه نیز از این مسئله رنج می برند.

*رابطه پیشکسوتان نمایش را با جوان ترها چگونه ارزیابی می کنید؟

 خوب همیشه در همه دنیا مشکلاتی بین جوان ها به واسطه شور جوانی و پیشکسوتان به واسطه آزمودن تجربه های بسیار زیادی که در زمینه هنر داشتند وجود داشته و خواهد داشت اما مسئله اصلی وجود یک رابطه خانوادگی در تئاتر کرمانشاه است خانوادگی به این معنی که همیشه بزرگترها سعی در کمک در جوانان را داشتند جوان‌ترها هم سعی در حفظ احترام این پیشکسوت ها ولی به صورت اتفاقی هم دیده شده که بعضی وقت ها این روابط درست مثل رابطه ما با بزرگهای خانوادمان اندکی کدر شده و بعد از آن دوباره همان خانواده شدیم که بودیم اتفاقاً در کرمانشاه اساتیدی راداریم که منابع بزرگ کتاب خودشان را در اختیار جوانتر ها قرار می دهند تا آنها بتوانند مطالعه کنند و راه خودشان را پیدا کنند اساتیدی را داریم که گروه هاشان همواره کلاس درسی بوده برای آموزش و ارتقاء شاگردان و اعضای گروه خودشون و جوان هایی را هم داشتیم و داریم که با تمام وجود اگر کاری و یا کمکی از دستشان بر آمده برای اساتید انجام دادند و حفظ حرمت پیشکسوتی آنها سرلوحه اعمال و رفتارشان بوده حتی وقتی با دلیل منطقی و یا غیر منطقی از دست اساتید دلخور بودند ولی در کمترین زمان رفع دلخوری کردن و این از طرف همان اساتید هم دیده شده و باعث شده که جوان هم این رفتار پسندیده را یاد بگیرد.

*تعدادی از اساتید مطرح نمایش کرمانشاه را نام ببرید؟

 اینجا جا دارد که باز هم یادی کنم از استاد مرتضوی و استاد بنی عامریان و استاد نصرت اله سیافی عزیز که دیگر در بین ما نیستند و ما خوشبختیم اساتید بزرگوار و مهربانی همچون استاد هواس پلوک، استاد محمد حبیبیان، استاد داریوش گراوندی، استاد حمید رضا نعیمی، استاد محمدرضا زندی، استاد عبدالحسین ظاهری، استاد مجتبی قلندرلکی، استاد خسرو شهراز،  استاد خسرو خندان، استاد عزیز فیض الله فروغی و... همچنان سایه شان بر سر تئاتر کرمانشاه وجود دارد امیدوارم اگر نامی رو از یاد بردم من را ببخشند.

*دلیل مهاجرت هنرمندان شهرستانی به تهران چیست؟

 دلایل مختلفی برای این قضیه وجود دارد ولی برای خود من می توانم بگویم که در درجه اول مورد توجه بودن تئاتر در تهران و تمرکز بیش از حد مسئولین تئاتر تهران بود. شما در تمام ایران هنرمندان بسیار گرانقدر و گرانسنگ را می توانید پیدا کنید ولی تا زمانی که در تهران حضور پیدا نکنند دیده نخواهد شد و تنوع کاری هم نخواهند داشت مسئله بعدی عدم امنیت شغلی در تئاتر استان ها بیشتر از تئاتر تهران هست برای خود من مسئله مهم و اساسی پیشرفت در عرصه هنر بود و این پیشرفت  را باید در معرض دید مخاطبان قرار می‌دادم قبلا هم اشاره کردم در تئاتر کرمانشاه به دلیل کاستی‌هایی که وجود دارد ارتباط با مخاطب بسیار اندک و بدون بازخورد مالی خواهد بود اما شما در تئاتر تهران با وجود گستردگی بیش از حد و تعداد بسیار فراوان هنرمندان فعال در تمام عرصه های هنری باز هم امیدی هر چند کوچک وجود دارد که شما بتوانید دیده بشید و به اون جایگاهی که دوست دارید برسید که این یک معضل و ضعف بسیار بزرگ در زمینه مدیریت هنری در ایران هر چند که از تمام ایران افراد بسیار زیادی برای اشتغال در هنر به تهران میان و اینجا به خاطر روابط و ضوابط کاری از پیش نمی برند و چشمه جوشان هنرشان خاموش میشه و یا سرخورده در تهران باقی خواهند ماند و یا مغموم و مهجور باید به شهرشان برگردند اما دلیل مهاجرت بسیاری از هنرمندان از جمله خود من به تهران پیدا کردن آسایش مالی و راهی برای ارائه هنر است.

*در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

 بله خوشبختانه بعد از اتفاقاتی که افتاد و شیوع کرونا بالاخره توانستیم تمرین ها را شروع کنیم هر چند که باز هم اوج گرفتن کرونا این امر را کمی به تعویق انداخت پیش از کرونا نمایش خود من به نام (حبه انگور یا عشق در صد درجه فارنهایت) که اتفاقا الان زیر چاپ هم هست آماده اجرا بود که متاسفانه با بسته شدن سالن ها به تعویق افتاد ولی الان مشغول تمرین دو  نمایش "تاجر ونیزی" به ترجمه و کارگردانی  گووان مهر اسماعیل پور و نمایش "فریاد خاموش" به نویسندگی خیرالله تقیانی و به کارگردانی  محمد هادی عطایی هستم.

*اگر از شما بخواهند مجدد در کرمانشاه برنامه داشته باشی قبول میکنی؟

 بی شک اگر زمان اجازه دهد حتما این کار را خواهم کرد حتی تصمیم بر این بود که از اسفند ماه تمرین نمایش را در کرمانشاه شروع کنم و اوایل اردیبهشت امسال روی صحنه ببرم اما این اتفاق نیفتاد به دلیل کرونا و بعد از آن هم ضبط برنامه در شبکه ۳ شروع شد و همین امر باعث به تعویق افتادن این برنامه شد ولی اگر فرصتی دست بدهد و شرایط اجرا در کرمانشاه برنامه ریزی شود  بی شک با جان و دل  این کار را خواهم کرد.

*از آسیب هائی که کرونا به تئاتر وارد نموده است بگویید؟

 به نظر من بزرگترین آسیبی که کرونا به ساختار و به جان تئاتر کشور وارد کرده فشار مالی بسیار بیشتر از قبل به تئاتری ها بوده و این هم تمام شاغلین در تئاتر کشور را دچار یک بحران بزرگ کرده اینکه بخواهیم بگوییم کرونا باعث دوری مردم  از تئاتر کرده درست نیست چون اون هایی که تئاتر می دیدند همچنان تئاتر را بعد از کرونا خواهند دید ولی حجم بسیار بالای تئاتر های آماده اجرا کار را برای آن افرادی که امروز باید نمایش شان را اجرا می کردند بسیار دشوار تر کرده خیلی از گروه ها بودند که بخش عمده‌ای از هزینه‌های مالی شان را هم انجام داده بودند ولی با آمدن کرونا از اجرا بازماندند و ضرر مالی بسیار بزرگی متحمل شدند من فکر می کنم همین مشکلات مالی بزرگترین آسیب به ساختار تئاتر ایران بوده تا جایی که امروزه دغدغه بسیاری از تئاتر های ایران راهی برای برون رفت از معضل مالی تا اجرای نمایش بعد از کرونا. که متاسفانه این موضوع با وجود رایزنی های بسیار زیاد . درخواست ها ، نامه نگاری ها اصلا مورد توجه مسئولین قرار نگرفته اصلا انگار ما وجود نداریم یا مثل یک بازی کودکانه اونا با ما قهرن و دوس ندارن و نه ما رو میبینن نه می‌شنوند.

*چطور شد خودتان به تهران رفتید؟

  شاید اگر بخواهم در رابطه با دلیل مهاجرت به تهران حرف بزنم اول باید به سال ۸۴. ۸۵ برگردم در آن سال هایی که من از تهران با وجود تلاش دوستان عزیزی مثل هوتن شکیبا و عزیزان دیگه ای برای عوض کردن تصمیمم به کرمانشاه برگشتم. طی یک سالی که در تهران بودم با دوستای زیادی آشنا شدم و فعالیت تئاتری به صورت اندک در تهران روبه پیشرفت اما متاسفانه به خاطر نداشتن برنامه و پلن به کرمانشاه برگشتم و در آنجا هم یک زندگی بی برنامه منسجم را شروع کردم بدون داشتن هیچ افقی شروع کردم به کار کردن نمایش و گویندگی رادیو، چند سالی که در کرمانشاه فعالیت کردم تنها کار ما شده بود اجرای اندک نمایش ها و شرکت در جشنواره ها خوب بالاخره به نهایت آنچه که در کرمانشاه می خواستم رسیده بودم و با ترسیم یک نقشه راه، مصمم شدم که به تهران بیام و دوباره راهم رو از آغاز شروع کنم و می توانم از دلایل مهاجرت به تهران به جز دلایل شخصی و غیر هنری به این نکته  اشاره کنم که باز هم مرکز گرایی از دلایل اصلی من برای مهاجرت به تهران بود و چون یک نقشه بسیار دقیق برای خودم ترسیم کرده بودم به تهران آمدم که به هر آنچه که می خوام و فکر می کنم که توانایی اش دارم برسم

*تمایل دارید دوباره در کرمانشاه برنامه اجرا کنید؟

 بی شک اگر زمان اجازه بدهد حتما این کار را خواهم کرد حتی تصمیم بر این بود که از اسفند ماه تمرین نمایش را در کرمانشاه شروع کنم و اوایل اردیبهشت امسال روی صحنه ببرم اما این اتفاق نیفتاد به دلیل کرونا و بعد از آن هم ضبط برنامه در شبکه ۳ شروع شد و همین امر باعث به تعویق افتادن این برنامه شد ولی اگر فرصتی دست بدهد و شرایط اجرا در کرمانشاه برنامه ریزی شود بی شک با جان و دل و از صمیم جان این کار را خواهم کرد.

*کرونا چه آسیبی به تئاتر زد؟

 به نظر من بزرگترین آسیبی که کرونا به ساختار و به جان تئاتر کشور وارد کرده فشار مالی بسیار بسیار بیشتر از قبل به تئاتری ها بوده و این هم تمام شاغلین در تئاتر کشور را دچار یک بحران بزرگ کرده اینکه بخواهیم بگیم کرونا باعث دوری مردم از  از تئاتر شده درست نیست چون آنهایی که تئاتر می دیدند همچنان تئاتر را بعد از کرونا خواهند دید ولی حجم بسیار بالای تئاتر های آماده اجرا کار را برای افرادی که امروز باید نمایش شان را اجرا می کردند بسیار دشوار تر کرده خیلی از گروه ها بودند که بخش عمده‌ای از هزینه‌های مالی شان را هم انجام داده بودند ولی با آمدن کرونا از اجرا بازماندند و ضرر مالی بسیار بزرگی متحمل شدند من فکر می کنم همین مشکلات مالی بزرگترین آسیب به ساختار تئاتر ایران بوده تا جایی که امروزه دغدغه بسیاری از تئاتر های ایران راهی برای برون رفت از معضل مالی تا اجرای نمایش بعد از کرونا. که متاسفانه این موضوع با وجود رایزنی های بسیار زیاد درخواست ها ، نامه نگاری ها اصلا مورد توجه مسئولین قرار نگرفته اصلا انگار ما وجود نداریم یا مثل یک بازی کودکانه آنها با ما قهرند و دوست ندارند  ما ر ا ببینند.

*چطور شد خودتان تهران رفتید؟

  شاید اگر بخواهم در رابطه با دلیل مهاجرت به تهران حرف بزنم اول باید به سال ۸۴. ۸۵ برگردم در آن سال هایی که من از تهران با وجود تلاش دوستان عزیزی مثل هوتن شکیبا و عزیزان دیگه ای برای عوض کردن تصمیمم به کرمانشاه برگشتم. طی یک سالی که در تهران بودم با دوستان زیادی آشنا شدم و فعالیت تئاتری به صورت اندک در تهران روبه پیشرفت بود اما متاسفانه به خاطر نداشتن برنامه و پلن به کرمانشاه برگشتم و در آنجا هم یک زندگی بی برنامه منسجم را شروع کردم بدون داشتن هیچ افقی شروع کردم به کار کردن نمایش و گویندگی رادیو، چند سالی که در کرمانشاه فعالیت کردم تنها کار ما شده بود اجرای اندک نمایش ها و شرکت در جشنواره ها خوب بالاخره به نهایت آنچه که در کرمانشاه میخواستم رسیده بودم و با ترسیم یک نقشه راه، مصمم شدم که به تهران بیام و دوباره راهم را از آغاز شروع کنم و می‌توانم از دلایل مهاجرت به تهران به جز دلایل شخصی و غیر هنری به این نکته  اشاره کنم که باز هم مرکز گرایی از دلایل اصلی من برای مهاجرت به تهران بود و چون یک نقشه بسیار دقیق برای خودم ترسیم کرده بودم به تهران آمدم که به هر آنچه که می خواهم و فکر می کنم که توانایی اش دارم برسم.

*تفاوت کار در تهران با کرمانشاه؟

 فکر کنم در این رابطه در سوال های قبلی جواب داده باشم در تهران بسیاری از مشکلاتی که در تئاتر کرمانشاه وجود دارد نیست و این دال بر این نیست که در تهران هیچ مشکلی سر راه تئاتری‌ها وجود ندارد اتفاقاً مشکلات بسیار بزرگتر و حتی شاید کودکانه تری وجود داشته باشد اما وجود مخاطب ثابت برای تئاتر تهران شوق به اجرای نمایش را برای تئاتری ها بیشتر کرده و شرایط مالی بهتر چه از لحاظ گیشه و چه در برخی مواقع حمایت ها که از برخی از گروه ها میشه گفت که کار را در تهران کمی ساده‌تر می‌کند ولی برای خود من مهمترین دیدگاه وجود مخاطب برای تئاتر تهران و همین مخاطب است که به گروه اجرایی انرژی میده تا نمایش اش رو به صحنه ببرد و یک تفاوت بسیار بزرگ را رقم می‌زند همین امر.

*چند کار در تهران انجام داده اید؟

خوشبختانه در تهران اولین بازی در نمایش را در نمایش شوایک به نویسندگی و کارگردانی استاد عزیزم حمیدرضا نعیمی بود که باعث افتخار بنده است و همین جا دارد از ایشان بابت اعتمادش به بنده تشکر کنم . بعداز آن نمایش‌های مرد بالشی، فیل، ریچارد سوم، آلزایمر، حبه انگور و چند نمایش دیگر و افتخار همراهی با گروه های اجرایی تهران را داشتم.

*از برنامه اورست و اینکه چگونه به این برنامه دعوت شدید بگوئید؟

 خوب من به موازات تحصیل در دانشگاه و تمرین تئاتر و اجرای آن در تهران فعالیت های تلویزیونی هم داشتم، دوستان عزیز اورست هم من را به واسطه معرفی دوست عزیزی شناخته بودند و از من دعوت کردند تا مجری این برنامه فاخر و دغدغه مند بشوم که این فعالیت از آغاز فصل دوم این مجموعه بود و بابت این همکاری بسیار خوشبختم و نوید یک برنامه ی پربار و جذاب را به همه میدهم.

*اینکه میگویند کرمانشاه قطب تئاتر است را چقدر قبول دارید؟

 اگر ما بخواهیم کلمه قطب را از این سوال حذف کنیم فکر کنم بتوانم راحت تر صحبت کنیم کرمانشاه از دهه ۴۰ یکی از خوشنام ترین شهر های ایران در رابطه با فعالیت های تئاتری بوده من بعضی وقت ها از اساتید بزرگ ایران نام اساتید کرمانشاه را می شنوم  و این گویای نام خوش و تداوم فعالیت تئاتر در کرمانشاه بوده. کرمانشاه همیشه اساتید بزرگی را در خودش داشته که در عالم هنر و در تئاتر در ایران نام آور بودند. یکی از اساتید عزیزم در تهران تعریف می‌کرد که ما از دانشگاه تهران اتوبوس سوار می شدیم و به کرمانشاه می آمدیم تا نمایش های یکی از اساتید تئاتر کرمانشاه را ببینیم و دوباره به تهران برگردیم و نکته جالبش این است که این تعداد کم نبودند استاد یاد می‌کرد که مواقعی بود که مجبور می‌شدیم دو اتوبوس رو کامل در اختیار داشته باشیم که تمام دوستان را بتونیم برای دیدن نمایش اجرا شده در کرمانشاه ببریم و این نکته کاملا درسته که کرمانشاه رو میشه به نوعی از اولین شهرهای نام‌آور تئاتر ایران نام برد

*کار در تهران این تفکر را در شما بوجود نیاورد که کاش زودتر به تهران می رفتید یا آن موقع برنمی گشتید؟

اگر بخواهم رو راست و بدون تعارف با شما صحبت کنم باید بگم چرا بعد از هر موفقیتی متاسفانه این فکر به ذهنم می رسید که ای کاش زودتر میامدم و یا ای کاش اون سالها به کرمانشاه برنمی گشتم و این به نظر من یک معضل  بسیار بزرگ است که ما تمام افق ها و آینده روشن من را در تهران می بینیم این رو هم باید بگم که هربار این فکر به ذهنم می‌رسید موجی از اندوه در دلم راه پیدا می کرد ای کاش در کرمانشاه و شهرها و شهرستانهای دیگه ایران هم آنقدر امکانات بود که ما می‌توانستیم در شهر خودمان به آن جایگاهی که دوست داریم برسیم و در جایی که بسیار دوستش می داریم فعالیت کنیم.

*کلام آخر؟

و به عنوان آخرین حرف می خواهم اینجا بگویم که امیدوارم روزی فرا برسد که بتوانم تمام آموخته هام در زمینه هنر را با جوانان تئاتری کرمانشاه به اشتراک بزارم و بتوانم گامی کوچک حتی در جهت ارتقای هنر شهرم بردارم امیدوارم روزی برسد که بتوانم یک تعامل شیرین و پایا با تئاتر شهر هم داشته باشم و منتظر یک فرصت هستم که بتوانم نمایشم را در کرمانشاه روی صحنه ببرم و اگر چیزی داشته باشم در طبق اخلاص بگذارم و به جوان ها و تازه واردهای تئاتر شهر ارائه بدهم به امید آن روز.

منبع : نشریه توسعه کرمانشاه